من قصه ای از غم نخواهم گفت
وز یارم شکایت ها نخواهم کرد
من از غصه هیچ ضرری نخواهم دید
سرم را بالا می برم
منم خدایی دارم
رنگ غم غمگینم نمی کند
خودم رنگی شاد می سازم
من با ساز های غمگینت گریه نخواهم کرد
خودم سازی شاد می زنم و می خندم
من از تو و روزگار گلایه ایی ندارم
خدا زیبا دفتر زندگانی ام را درست کرده
من دفتر زندگانی را که خدا نوشته و
بعد به دسته خودم ساخته می شود را
دوست دارم
من از تو هیچ شکایتی ندارم
برو خدا پشت و پناهت
رفتي ولي اينو بدون هر جا باشي دوستت دارم
هنوز براي ديدنت به روياهام پا مي زارم
دل منو شکستي وقتي تنهام گذاشتي
کاش مي دونستم تو هيچ وقت دوستم نداشتي
دل منو شکستي اما يادت بمونه
که هيچ کسي مثل من قدرتو نيست بدونه
چقدر دلم مي سوزه عمري دروغ شنيدم
با اين همه صداقت آخر به هيچ رسيدم
منو بگو دلم رو پاک به تو باخته بودم
نفهميدم روي آب خونمو ساخته بودم
نظرات شما عزیزان:
|